با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
داستانی که نقل میشود، مربوط به دانشجویان ایرانی است که در دوران سلطنت احمدشاه قاجار برای تحصیل به آلمان رفته بودند و وقتی به آنها گفته میشود سرود ملی ایران را اجرا کنند، دچار مشکلاتی میشوند که در این خاطره بیان شده است. دکتر جلال گنجی فرزند سالار معتمد گنجی نیشابوری آن را نقل کرده و در فصلنامه رهآورد شماره ۳۵ هم منتشر شده اما نگاهی دوباره به آن خالی از لطف نیست. در این خاطره واقعی آمده است:
«ما هشت دانشجوی ایرانی بودیم که در آلمان در عهد احمدشاه تحصیل میکردیم. روزی رئیس دانشگاه به ما اعلام کرد همه دانشجویان خارجی باید از مقابل امپراتور آلمان رژه بروند و سرود ملی کشور خودشان را بخوانند. ما بهانه آوردیم که عدهمان کم است. گفت اهمیت ندارد. از برخی کشورها فقط یک دانشجو در اینجا تحصیل میکند و همان یک نفر، پرچم کشور خود را حمل خواهد کرد و سرود ملی خود را خواهد خواند.
چارهای نداشتیم. همه ایرانیها دور هم جمع شدیم و گفتیم ما که سرود ملی نداریم و اگر هم داریم، به یاد نداریم. پس چه باید کرد؟